قبل از کشف استرالیا بدست اروپائیها، دلیلی مبتنی بر باور وجود قوهایی به غیر از رنگ سفید متصور نبود، حال آنکه با فتح قاره استرالیا قوهای سیاه نیز کشف شدند و بنیان نظریهای به نام "قوی سیاه" (Black Swan) گذاشته شد. نظریه قوی سیاه ، اشاره به رویدادهای بسیار نادر و غیرمحتمل دارد که به طور معمول هیچکس انتظار وقوع آن را ندارد. لذا آینده کسبوکار از آن سازمانهایی خواهد بود که قوهای سیاه را نادیده نگیرند و هزینه ریسک را بپذیرند. این قبیل سازمانها علاوه بر سازمانهای یادگیرنده، شامل "سازمانهای اشتباهکننده" خواهد بود. سازمانهایی که از اشتباه هراسی ندارند و حتی آن را ترویج میکنند، چه آنکه به قول انیشتین "هر آنکه اشتباهی را مرتکب نشده باشد، هیچ چیز تازهای را نیازموده است.
با پیچیده تر شدن جهان و گسترش عدم قطعیت ها، احتمال وقوع چنین رویدادهایی افزایش یافته است. تنها یک مشاهده می تواند نظریه ای که سالها مردم به آن ایمان داشته اند نقض کند. تنها مشاهده یک قوی سیاه کافی بود تا مردم باورشان نسبت به سفید بودن همه قو ها تغییر کند. مشکل اینجاست که ما طوری رفتارمی کنیم که گویی قوی سیاه وجود ندارد. کارکنان ما تعریف درستی از ریسک ندارند و از نظر آنها با محاسبات ریاضی میتوان ریسک را اندازه گیری کرد. در حالی که با این محاسبات قوی سیاه را نادیده می گیریم. بر اساس نظریه قوی سیاه آنچه می دانیم اهمیت چندانی ندارد. رویداد قوی سیاه در نادانسته هایمان اتفاق می افتد.
نسیم نیکولاس طالب نویسنده کتاب قوی سیاه " قبل از اينكه اروپاييها استراليا را كشف كنند، هيچ دليلي وجود نداشت تا باور كنيم قوهايي به رنگي غير از رنگ سفيد هم ميتوانند وجود داشته باشند. اما با كشف استراليا، قوهاي سياه در آنجا ديده شد و در باورهاي خويش تجديدنظر كرديم. ايده من در كتاب قوي سياه اين است كه مردم را مجبور سازم درباره ناشناختهها و قدرت و صلابت ناشناختهها تفكر و تامل كنند، خصوصا دسته معيني از رويدادها كه نميتوانيم به تصور و خيال درآوريم، اما ميتوانند هزينه بسيار زيادي برايمان داشته باشند: رويدادهاي نادر، اما با تاثيري عظيم.
بر اساس نظریه طالب رویداد قوی سیاه سه ویژگی دارد: نخست، از انتظارات معمول ما جداست. چرا که هیچ توضیح قانع کننده ای در گذشته وجود نداشته که احتمال وقوع آن را نشان دهد. دوم، تأثیرات شگرفی دارد. سوم، بعد از وقوع قوی سیاه انسان ها ادعا می کنند که چنین رویدادی قابل پیش بینی بوده.
در این میان کشورهای خاورمیانه به باور اکونومیست از مزیت ویژهای برخوردار خواهند بود و رشد مناسبی را تجربه خواهند کرد. شریان حیات در این عصر وابسته به نوآوری و علوم میانرشتهای خواهد بود. میانرشتگی در برندهای معظم نیز به چشم خواهد خورد و بسیاری از برندهای بزرگ با فاصلهگیری از رسالت اصلی خود ترکیبی از علوم مختلف را به عنوان چشماندازشان درنظر میگیرند. برای مثال طبق پیشبینی فرانکلین، در آینده شاهد ائتلاف شرکتهایی مثل گوگل با مؤسسات عظیم بانکداری نظیر گلدمن ساچز خواهیم بود که به ظاهر فصل مشترک چندانی ندارند.
قوی سیاه به رویدادی گفته میشود که قادر به پیشبینی آن بر اساس تجربه قبلی خود نیستید.ما عادت داشتیم فکر کنیم تمامی قوها سفید هستند تا این که یک قوی سیاه در استرالیا کشف شد. کل قوهای سفید نمیتوانند ثابت کنند که هر جا قویی هست حتما سفید است، اما وجود یک قوی سیاه به تنهایی نشان میدهد که همه قوها سفید نیستند. به عبارت دیگر بهترین کاری که شما میتوانید بکنید این است که بفهمید نمیتوانید پیشگوییهای مطلق بکنید.
بنیان گذار این نظریه ، نیکولاس طالب، تاثیر این گونه رویدادهای نامحتمل بر تاریخ جهان را نشان داده است. نیازی نیست قوی سیاه حتما یک فاجعه باشد، میتواند روشن و درخشان و نیز تیره و تار باشد. حوادث ۱۱سپتامبر یک قوی سیاه بود. کشف پنیسیلین هم یک قوی سیاه بود، اینترنت هم یک قوی سیاه بود. بحران مالی کنونی هم ... آیا یک قوی سیاه نبود؟
تهیه و تنظیم : رصدخانه علم وفناوری شاخص پژوه
The Black Swan: The Impact of the Highly Improbable; By NASSIM NICHOLAS TALEB .Published: April 22, 2007/ .nytimes.com